امشب زهراییم باهام سرده
میگه نیستم ولی خو هست
اینقدررررررررررر دوست دارم گریه کنم
ولی خب دلم نمیاد اصن نمیتونم پیشم باشه و گریه کنه
ازش پرسیدم چطور بودم تو این یه سال
میگه نه خیلی خوب نه خیلی بد
آتیش گرفتم
دنیا رو سرم خراب شد
آخه زهرایی تمام زندگیه منه
دوست دارم همه کسم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: